سونیا

سونیا جان تا این لحظه 14 سال و 1 ماه و 8 روز سن دارد

شیرین زبونی تا چه حد

سلام و صد تا سلام به روی ماه گل دختر ناز خودمفرشته  مامانی بدونه مقدم میخوام برات چند تا از حرفهای قشنگت رو بنویسم که مبادا یادم بره و توی دفتر خاطراتت ثبت نشه عزیز دلم.

سونیا: مامان معدم درد میکنه معدم داره میترکه اوه

من وای مامان خدا مرگم بده کجات درد میکنه برای چی؟استرسسوال

سونیا :معدم درد میکنه برای اینکه شنگول و منگول رو من خوردماز خود راضیشیطان

و من و بابایی :قهقههتعجب

 

درو باز کردی لولاش روغن نداره صدا  میده  گفتی مامان

من :بله چی شده مامان سوال

سونیا :این چه دریه آخه ؟متفکر

من:مگه چه شه در مامانی عیبی دارهسوالمتفکر

سونیا :آخه این در این نجاره برای ما اورده همش قرچ و قرچ صدا میده از خود راضیچشمک

من :تعجبنیشخندقهقهه

 

بابایی: سونیا امروز رفته بودی خونه عزیز چیکار کردی؟سوال

سونیا : عمه رو گذاشتم روی امپاز(تیکه کلام فیروز در سریال دود کش)شیطاناز خود راضی

من و بابایی:تعجبمتفکرکلافه

 

با هم نشستیم داریم شبکه پویا تماشا میکنیم البته شما تماشا میکنی و من دنبال کاری خودم هستم میخواد یک کارتن پخش کنه

سونیا: مامان این چه کارتونی میخواد بگذارهسوال

من:(اصلا هواسم نبود ومشغول کارهای خودم بودم)نمیدوم مامان بازنده

سونیا:بچه جون هواست کجاست خوب این کارتون شکرستان دار میذاره دیگهتعجبنیشخند

 

اگر چیزی یادم اومد بهش اضافه میکنم گل دختر قند عسلم فعلا تا پست بعدی در پناه حق .بای بای

30/4/1392


تاریخ : 30 تیر 1392 - 21:28 | توسط : مامان سونیا | بازدید : 897 | موضوع : وبلاگ | نظر بدهید



هیچ نظری ثبت نشده است

نظر شما

نام
ایمیل
وب سایت / وبلاگ
پیغام


مشاوره، آموزش، طراحی و ساخت فروشگاه اینترنتی