سونیا

سونیا جان تا این لحظه 14 سال و 1 ماه و 10 روز سن دارد

مادر ای پیغمبر زیبای عشق

میلاد بزرگ زن عالم هستی بر تمامی فرشتگان زمینی مبارکباد.

تاج از فرق فلک برداشتن جاودان آن تاج بر سرداشتن

در بهشت آرزو ره یافتن هر نفس شهدی به ساغر داشتن

روز در انواع نعمت ها و ناز شب بتی چون ماه در بر داشتن

صبح از بام جهان چون آفتاب روی گیتی را منور داشتن

شامگه چون ماه رویا آفرین ناز بر افلاک اختر داشتن

چون صبا در مزرع سبز فلک بال در بال کبوتر داشتن

حشمت و جاه سلیمانی یافتن شوکت و فر سکندر داشتن

تا ابد در اوج قدرت زیستن ملک هستی را مسخر داشتن

برتو ارزانی که ما را خوش تر است لذت یک لحظه "مادر" داشتن

 

 

تا آمدم که ببینم چگونه است مادر

انگار که صدها سال ازکنارم رفته بود

تا آمدم به دستش دهم گلی برسم یادبود

گلچین روزگار باغ را به دستش سپرده بود

تاآمدم بخاطر یک عمر محبتش

پیشانیش ببوسم و نوازشش کنم

دست ستایشگر باد، شاخه های شکسته را

از درخت عمرش چیده بودو بر سر مزارش کشیده بود

تا آمدم باردیگر از لبخندش بگیرم درس

درس گذشت و شکست و مهربانی را

صد آه و صد افسوس که رسم روزگار

روح پاکش را زجانش ربوده بود

پایان هرخوشی غمی نهفته است

این گفته سالها بر دل من نشسته بود

 

بر مزار تو
مادر، می خواهم با اشک هایم، گلی بپرورم به رنگ خون دل و به قامت هزاران دریغ و آه، و روز مادر، بر مزارت گذارم. مادر، در این روز، آهم را بنگر و دریغم را شاهد باش. هنوز باور ندارم که تو رفته ای. هنوز دست احساس تو را حس می کنم. تو زنده ای!

 

به یاد می اورم لحظه های فراز را که 

صدای او اعتبارم میبخشید

ولحظه های نشیب را که اعتمادم

به یاد می اورم افرای افراشته ای را

به یاد می اورم مادرم را

دلم خیلی برا تنگ شده مامان

امسال به خوابم میای؟

روزت مبارک

روحت شاد

 

روز مادر شده به محضر تو
آمدم پا به پای این کلمات
هدیه ی من برای تو اشک است
هدیه ی من برای تو صلوات

 

 


تاریخ : 11 اردیبهشت 1392 - 18:10 | توسط : مامان سونیا | بازدید : 2028 | موضوع : وبلاگ | نظر بدهید



هیچ نظری ثبت نشده است

نظر شما

نام
ایمیل
وب سایت / وبلاگ
پیغام


مشاوره، آموزش، طراحی و ساخت فروشگاه اینترنتی